مفلس و محتاج، (آنندراج)، آنکه قوت یومیه ندارد، (ناظم الاطباء)، محروم، (مهذب الاسماء)، بدبخت: محارف، بی بخت و روزی، (منتهی الارب) (یادداشت مؤلف)، - بی روزی کردن، حرمان، (ترجمان القرآن)، حرم، حریمه، حرمان، (زوزنی) (دهار)، ، بی نصیب، بی بهره، بی رزق مقسوم، بی رزق: ز تو بیروزیم خوانند و گویم مرا آن به که من بهروز اویم، نظامی، صیاد بیروزی ماهی در دجله نگیرد، (گلستان)
مفلس و محتاج، (آنندراج)، آنکه قوت یومیه ندارد، (ناظم الاطباء)، محروم، (مهذب الاسماء)، بدبخت: مُحارَف، بی بخت و روزی، (منتهی الارب) (یادداشت مؤلف)، - بی روزی کردن، حرمان، (ترجمان القرآن)، حرم، حریمه، حرمان، (زوزنی) (دهار)، ، بی نصیب، بی بهره، بی رزق مقسوم، بی رزق: ز تو بیروزیم خوانند و گویم مرا آن به که من بهروز اویم، نظامی، صیاد بیروزی ماهی در دجله نگیرد، (گلستان)
بی مروتی، (غیاث)، پرروئی، بی شرمی، بی حیائی، بی چشم و رویی: بی رویی ار بروی کسی آری بی شک برویت آید بی رویی، ناصرخسرو، ، عهدشکنی، پیمان شکنی: شکرلب گفت از این زنهارخواری پشیمان شو مکن بی زینهاری، نظامی، بدین بارگه زان گرفتم پناه که بی زینهاری ندیدم ز شاه، نظامی
بی مروتی، (غیاث)، پرروئی، بی شرمی، بی حیائی، بی چشم و رویی: بی رویی ار بروی کسی آری بی شک برویت آید بی رویی، ناصرخسرو، ، عهدشکنی، پیمان شکنی: شکرلب گفت از این زنهارخواری پشیمان شو مکن بی زینهاری، نظامی، بدین بارگه زان گرفتم پناه که بی زینهاری ندیدم ز شاه، نظامی